سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ تبارک و تعالی ـ، خُنَک کردن جگر تفته را دوست دارد . هرکه جگری تفته را آب بنوشاند، چه [متعلّقبه] چارپایان باشد یا جز آن، خداوند، در آن روزی که سایه ایجز سایه او نیست، بر او سایه افکند . [.امام باقر علیه السلام]
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مهر علی و زهرا(س)

اول ذی الحجه،

سالروز پاکترین، زلالترین، شادترین و مقدس ترین پیوند هستی مبارکباد.

پیامبر(ص) در خانه ی ام سلمه بود. علی علیه السلام داخل منزل شد و سلام کرد و در گوشه ای نشست. از خجالت چهره اش سرخ شده بود. سرش را زیر انداخت و ساکت ماند. او نمی توانست تقاضای خود را بیان کند. پس از مدتی سکوت، پیامبر(ص) فرمود: یا علی! گویا برای خواسته ای نزد من آمده ای که از اظهار آن شرم داری؟

 

بدون خجالت حاجت خود را بخواه و مطمئن باش خواسته تو پذیرفت است. علی(ع) پاسخ داد: ای پیامبر خدا! پدر و مادرم فدایت باد. من در خانه ی تو بزرگ شدم، با مهر تو پروش یافتم، نیکوتر از پدر ومادرم در تربیتم کوشش نمودی، از فیض وجودت هدایت یافتم. ای پیامبر خدا! سوگند بخدا که تو اندوخته ی دنیا و آخرت من هستی.

 

اکنون هنگام آن رسیده که تشکیل خانواده دهم تا به وی انس گیرم. و پیش شما آمدم از دختر شما فاطمه خواستگاری کنم، آیا شما او را به عقد من درمی آورید؟! پیامبر(ص) از پیشنهاد علی(ع) شاد و خوشحال شد و به روی علی(ع) خندید و فرمود: صبر کن تا نظر فاطمه را جویا شوم. آنگاه نزد فاطمه رفت و فرمود: دخترم، علی بن ابی طالب به خواستگاری تو آمده، آیا اجازه می دهی تو را به عقدش در آورم؟

از پیامبر(ص) سئوال کردند: دخترمان را به چه کسی بدهیم؟! حضرت پاسخ دادند: «کسی که همتا و مانند او باشد»(6)

فاطمه(س) به خاطر شرم و حیا ساکت ماند، اما حرکتی که ناشی از نارضایتی باشد، از خود بروز نداد. رسول خدا(ص) از سکوت فاطمه رضایت او را دریافت و فرمود« الله اکبر سکوتها رضاها». رسول خدا(ص) با لبی خندان نزد علی(ع) آمد و فرمود: آیا چیزی برای ازدواج داری؟ علی(ع) پاسخ داد: ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایت هیچ چیز از شما پوشیده نمانده، تمام ثروتم شمشیر و شتر و زرهی بیش نیست.

 

 پیامبر(ص) فرمود: شتر و شمشیر برای کار جهاد مورد نیاز توست. همان زره را مهر قرار می دهم. علی(ع) زره را فروخت و بهای آن را که عبارت از 480 یا 500 درهم نقره بود. به عنوان مهریه در اختیار پیامبر(ص) گذاشت.

درس های عملی از خواستگاری

با دقت و توجه به داستان خواستگاری حضرت علی(ع) از حضرت فاطمه(ع)؛ و رفتار و کردار خانواده ی دختر در برخورد با خواستگاران، می توان درس های زیر را استخراج کرد؛ تا با الگوگیری اسلامی به آنها نزدیک تر شده و معضل ازدواج نسل جوان را با نسخه های «ثقلین» برطرف کنیم؛ و جامعه اسلامی را از مفاسد اجتماعی "تاخیر سن ازدواج" محفوظ بداریم.

ازدواج دو نور

1- برتری تقوا و دین از ثروت

وقتی بعضی از اصحاب پیامبر(ص) می خواستند با ثروت خود، از فاطمه خواستگاری کنند، پیامبر(ص) با شدت با آنها برخورد کرد که شاید برای بینندگان شدت برخورد حضرت تعجب آور بود. ملاک مهم و اولیه را برای دخترش تقوا و دین قرار داد و خودشان هم فرموده اند: «هرگاه کسی به خواستگاری نزد شما آمد که اخلاق و دین او را پسندیدید، اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین رخ خواهد داد(5)».

 

2- «کفویت» مهمترین ملاک همسر

وقتی بعضی از اصحاب از فاطمه خواستگاری کردند حضرت پیامبر(ص) به علت عدم کفویت آنها پاسخ داد: «انتخاب همسر فاطمه(س) به عهده خداست»؛ اصحاب هم خودشان دانستند که کفو فاطمه(س) کسی جز علی(ع) نیست. لذا بسراغ او رفتند و او را به خواستگاری فاطمه(س) تشویق کردند.

 

 از پیامبر(ص) سئوال کردند: دخترمان را به چه کسی بدهیم؟! حضرت پاسخ دادند: «کسی که همتا و مانند او باشد»(6). دقت شود حضرت(ص) همتای و مانند یکدیگر بودن را ملاک انتخاب همسر فرمودند؛ هر زنی با مردی که از نظر دین و اخلاق شبیه هم هستند شایسته است که ازدواج کنند. و بقول مثال مشهور «کبوتر با کبوتر باز با باز ...»

حضرت زهرا(س) از دارایی و ثروت علی(ع) نپرسیدند و نفرمودند که «علی(ع) چه می تواند برای من تهیه کند؟ و یا آنکه «چه باید برای من تهیه کند» بلکه در مقابل سرزنش زنان مدینه بخاطر ازدواج با علی(ع) فقیر، ایستادگی کردند.(7)

3- توقع و انتظارات در حد وسع خواستگار

پیامبر(ص) از علی علیه السلام پرسید «چه داری؟!» و انتظارات خود را از داماد در حد وسع او قرار داد؛ پیامبر(ص) نفرمودند: «حالا باید چه چیزهایی در حد شأن و نیاز دخترم فراهم کنی

حضرت زهرا(س) از دارایی و ثروت علی(ع) نپرسید و نفرمودند که «علی(ع) چه می تواند برای من تهیه کند؟ و یا آنکه «چه باید برای من تهیه کند» بلکه در مقابل سرزنش زنان مدینه بخاطر ازدواج با علی(ع) فقیر، ایستادگی کرد.(7)

پی نوشت ها:

1- وسایل الشیعه جلد 14 صفحه 52.

2- وسایل الشیعه جلد 14 صفحه 39.

3- بحارالانوار جلد 43 صفحه 149.

 با تشکر از مدیریت سایت تبیان

دانلود:

گلی که زیباست گل یاسه ، گل گل گلهاست گله یاسه ، گلی که مصداق تولای حضرت زهراست ، گل یاسه -:- محمود کریمی

غدیر می‌نگریست سپیده‌دمان را...(4) -:- زیباترین خلقت بهانه خلقت دنیایی ، تو ساقی کوثری و همسر زهرایی - همراه با دکلمه

 



دلنوشته ها()
نویسنده متن فوق: » جواد ( یکشنبه 89/8/16 :: ساعت 10:18 عصر )
»» خورشید نهم از آسمان عشق وایمان غروب کرد

با سلام

ایام شهادت نهمین امام مهربانی و سخاوت امام جواد (ع) رو به محضر امام عصر(عج) و شیعیان آن امام همام تسلیت عرض میکنیم.

در میان حجر جان مى داد و یک یاور نداشت
غیر درد و غم نهان در سینه آن سرور نداشت
آفتاب عمر کوتاهش نهان مى شد ولى
آسمان دیده اش جز اشک و خون اختر نداشت
کسى عیادت جز اجل زان یوسف زهرا نکرد
گرگ مرگ آمد ولى او تابدر پیک نداشت
او میان حجره جان مى داد و قاتل پشت در
پاى کوبى کرد و شرم از روى پیغمبر نداشت
تاکند رفع عطش آن لاله باغ رضا
غیر سقاى دو چشمش هیچ آب آور نداشت
مى خواست که فریاد کند تشنه لبم
از سوز جگر طاقت فریاد نداشت...

مطابق روایات مسعودى در اثبات الوصیه و روایات عیون المعجزات هنگامى که امام جواد (علیه السلام ) به دعوت معتصم وارد بغداد شد معتصم با جعفر پسر ماءمون هم دست شدند وام الفضل دختر ماءمون و همسر امام جواد (علیه السلام ) با سمانه مادر امام هادى (علیه السلام ) وسیله زهر رسانى به آن حضرت نمودند
ام الفضل به پیشنهاد آن ها پاسخ مثبت داد. معتصم و جعفر زهر کشنده اى در درون انگور نمودند و براى ام الفضل فرستادند. ام الفضل آن انگور را نزد امام چواد (علیه السلام ) گذاشت آن حضرت آن را خورد و پس از چند لحظه احساس مسمومیت کرد و بر اثر همین مسمومیت به شهادت رسید.
طولى نکشید که ام الفضل در مخفى ترین اعضایش زخمى عظیم پیدا کرد همه اموالش درمان آن مصرف نمود ولى بیماریش خوب نشد .وچنان تهى دست گردید که دست گدایى به سوى مردم دراز مى کرد تا به او کمک کنند تا آخر الامر هلاک گردید.

Click for larger version

قطره ای از دریای عشق:

دعاى تعقیب نماز صبح

امام جواد علیه السلام براى یکى از اصحابش نامه اى نوشته و دعاى پس از نماز صبح را به او آموخت ، و فرمود: هر کس پس از نماز صبح این دعا را بخواند هر حاجتى را که از خداوند بخواهد، به آسانى برآورده مى شود، و مهمات دینى و دنیایى وى تامین مى شود:بسم الله و بالله و صلى الله على محمد و آله ، و افوض امرى إ لى اللّه إ ن اللّه بصیر بالعباد فوقاه الله سیئات ما مکروا، لا إ لة إ لا انت سبحانک إنى کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المومنین ، حسبنا الله الوکیل فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء .
ما شإ الله لا حول و لا قوة إ لا باللّه ، ما شإ اللّه لا ما شإ الناس ، ما شإ اللّه و إ ن کسره الناس ، حسبى الرب من المربوبین ، حسبى الخالق من المخلوقین ، حسبى الرازق من المرزوقین ، حسبى الذى لم یزل حسبى ، حسبى من کان منذ کنت (حسبى ) لم یزل حسبى اللّه لا إ له إ لا هو، علیه توکلت ، و هو رب العرش العظیم.

دعا براى تحصیل گشایش

امام جواد علیه السلام در پاسخ نامه محمد بن حمزه غنوى که خواهان آموزش دعا براى گشایش و فرج در زندگى بود، نوشت : این دعا را بخوان : یا من یکفى من کل شئ اکفنى منه شئ اکفنى ما اهمنى مما انا فیه ، فإنى ارجو ان یکفى ما هو فیه من الغم إ ن شاء الله.

حضرت عبدالعظیم حسنى نقل مى کند به خدمت مولایم امام محمد بن على موسى علیه السلام شرفیاب شدم ، میخواستم راجع به امام قائم از ایشان سوال نمایم ، آیا او مهدى عجل الله تعالى فرجه است یا غیر او؟

امام جواد علیه السلام پیش از سؤال من فرمود:

اى اباالقاسم همانا قائم از ما (اهل بیت ) مهدى است که در زمان غیبت واجب است انتظار او را بکشند و در زمان ظهورش از او اطاعت کنند. او فرزند سوم من است ، به خدایى که محمد صلى الله علیه و آله و سلم را به نبوت مبعوث کرد و ما را به امامت مخصوص گردانده :

همانا اگر از دنیا نماند مگر یک روز هر آینه خداوند آن روز را طولانى مى کند تا آن که ایشان خروج نمایند، و زمین را از عدل و داد پر کند همانطور که از ظلم و جور پر شده بود و خداى تبارک و تعالى کار او را در یک شب سامان دهد، همانطور که کار کلیمش موسى را در یک شب اصلاح فرمود او رفت تا براى خانواده خویش آتشى بیاورد برگشت در حالیکه به مقام رسالت و نبوت نایل شده بود.

بعد امام جواد علیه السلام فرمود: برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.

دانلود:

مناجاتی در فراق امام زمان(عج) - می‌آید از ره مردی سواره، بر مرکب عشق چون ماه پاره

 



دلنوشته ها()
نویسنده متن فوق: » جواد ( یکشنبه 89/8/16 :: ساعت 2:32 صبح )
»» تشرّف ابوراجح حمّامى محضر امام عصر(عج)

علاّمه مجلسى‏قدس سره در کتاب بحار الانوار از کتاب سلطان المفرّج نقل نموده که صاحب آن کتاب گوید : جماعتى از اعیان و اهل صدق و علماء که از جمله آنها شیخ عابد و زاهد و محقّق شمس الدّین محمّدبن قارون مى‏باشد براى من نقل کردند :

 در حلّه حاکمى بود که او را مرجان صغیر مى‏گفتند ، و او از ناصبیان بود ، به او خبر دادند که شخصى به نام ابوراجح حمّامى پیوسته صحابه را لعن مى‏کند ، پس حاکم خبیث امر کرد تا ابوراجح را حاضر کنند ، آنگاه به مأمورین امر نمود تا او را بزنند ، آن بى‏دینها آنقدر او را زدند تا آنکه تمام بدن او مجروح شد ، و حتّى دندانهاى او ریخت ، و همچنین زبانش را در آوردند ، و با زنجیر او را بستند ، و بینى او را سوراخ کردند و ریسمان داخل بینى او کردند و آن ریسمان را به دست عدّه‏اى از یاران حاکم دادند تا او را با این وضعیّت در شهر حلّه بگردانند و بزنند ، پس آن اشقیاء او را بردند و چنان او را زدند که بى‏هوش شد و بر زمین افتاد ، سپس وضعیّت او را به حاکم گزارش دادند ، حاکم امر به قتل او داد ، حاضران گفتند : چون او پیرمرد است و ما به او جراحات زیادى وارد نموده‏ایم بدون کشتن ما هلاک مى‏شود ، و احتیاج به کشتن ندارد ، و بهتر است شما بیهوده خود را در خون او داخل نکنید ، پس حاکم امر نمود تا او را رها کنند .

خویشان ابو راجح او را به خانه بردند و شک نداشتند که در همان شب خواهد مرد ، امّا صبح روز بعد وقتى مردم به خانه او رفتند با کمال تعجّب دیدند ایستاده و نماز مى‏خواند ، و تمام جراحات او برطرف شده و اثرى از آنها نیست ، و حتّى دندانهاى او برگشته است ، مردم از این حالت ابوراجح تعجّب نموده و از او سؤال کردند که چگونه با این سرعت سالم شده‏اى؟
گفت : من مرگ را به چشم خود دیدم ، و زبانى براى من نمانده بود که از خداوند سلامتى بخواهم ، پس در دل خود از حقتعالى سؤال و استغاثه نمودم ، و همچنین به مولاى خود حضرت صاحب‏الزّمان « علیه السّلام » استغاثه نمودم و طلب دادرسى کردم ، آنگاه آن بزرگوار تشریف آوردند و دست شریف خود را بر روى من کشیدند و فرمودند : از خانه‏ات بیرون برو و براى عیال خود کار کن زیرا که خداوند تعالى تو را عافیت عطا فرمود ، پس صبح کردم در این حالت که مى‏بینید .
 ( شیخ شمس الدّین محمّدبن قارون راوى این حکایت گفت : که من قبل از این واقعه همیشه براى استحمام به همان حمّامى که ابوراجح در آن کار مى‏کرد مى‏رفتم ، به خداى تبارک و تعالى قسم مى‏خورم که او قبل از این واقعه مردى ضعیف اندام و زرد رنگ ، کوسج و بد صورتى بود امّا در همان صبح من نیز با جماعت به خانه او رفته بودم ، و دیدم که مردى قوى ، راست قامت و زیبارو ، با ریشهاى زیادى شده بود ، و صورتش نیز قرمز شده بود ، و مانند جوان بیست ساله‏اى شده بود ، و او به همین حالت بود تا از دنیا رفت ، و تا آخر عمر تغییرى نکرد ) .

چون این خبر در شهر حلّه منتشر شد به گوش حاکم رسید ، امر نمود تا او را حاضر کنند و او نیز که روز قبل ابوراجح را با آن جراحات دیده بود ، بسیار تعجّب نمود و ترسید ، و آن حاکم قبل از این واقعه هرگاه در مجلس خود مى‏نشست پُشت به مقام امام زمان‏علیه السلام که در حلّه مى‏باشد مى‏نشست ، امّا از آن روز دیگر هرگز به آن مقام پشت نمى‏کرد ، و دست از آزار و اذیّت شیعیان حلّه برداشت ، و بعد از آن در اندک زمانى مرد ، امّا آن معجزه باعث هدایت و شیعه شدن او نشد .
                                                  خواهم شبى نقاب زِ رویت بر افکنم‏ /خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را
                                                       چشمم به صد مجاهده آئینه ساز شد/تا من به یک مشاهده پیدا کنم تو را
                                                                       مستانه کاش در حرم و دیر بگذرى‏ تا قبله گاه مؤمن و ترسا کنم تو را
                                                                             زیبا شود به کارگه عشق کار من‏/هرگه نظر به صورت زیبا کنم تو را
                                                                        رسواى عالمى شدم از شور عاشقى‏/ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را...

منبع: کتاب ملاقات با امام زمان نویسنده سید حسن ابطحی

دانلود:

 مناجات با امام زمان (مهدی سلحشور) - اگر روزی تورا می یافتم از ناکجایم, سرم را با دو دستم می نهادم پیش پایت



دلنوشته ها()
نویسنده متن فوق: » جواد ( جمعه 89/8/14 :: ساعت 3:41 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تشرف یک زائر به تشیع
سلام بر مهدی فاطمه سلام الله علیها
التماس دعای فرج در شب آرزو ها
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 17
>> بازدید دیروز: 83
>> مجموع بازدیدها: 262385
» درباره من

..:: الّلهم عجّل لولیک الفرج ::..
مدیر وبلاگ : جواد[147]
نویسندگان وبلاگ :
سمیه
سمیه[5]
رز
رز (@)[2]

گمنام
گمنام (@)[8]

ایمان
ایمان (@)[5]

صاعقه
صاعقه[3]
امیر حسین
امیر حسین[0]

ما منتظر صبح شب یلدائیم/ آماده برای فرج فردائیم/ فردا که عزیز فاطمه(عج)می آید/ با "خامنه ای"به کربلا می آییم...
طراح ومشاور:محمد طاهری

» پیوندهای روزانه

.:: TOP LINK ::.
شیعه ها [2]
رهبران شیعه [1]
آینده از آن ماست... [1]
حریم یاس [1]
روضه [4]
اصولگرا
صدای شیعه [2]
مسافر کربلا [4]
سایت بچه های قلم [2]
پایگاه منتظران مهدی (عج) [6]
[آرشیو(11)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
تشرفات محضر امام زمان[9] . پیامبر[7] . آخرالزمان[6] . آیات[6] . امام[6] . تولد[6] . صفات[6] . عسکری[6] . حسن[6] . حسین[6] . حکیمه[6] . خروج[6] . خلافت[6] . عیسی[6] . فاطمه[6] . قائم[6] . قیام[6] . مادر[6] . مهدی[6] . ولادت[6] . نرجس[6] . کنیه[6] . ماه رمضان[5] . حدیث[4] . ماه رجب[3] . نیمه شعبان[2] . محرم[2] . درگذشت آیت الله بهجت[2] . زندگی و سیره آیت الله سید علی قاضی . زندگینامه امام صادق (ع) . سید علی الحسینی الخامنه ای . شب آرزو ها . شب قدر . شهادت امام جواد (ع) . شهادت امام رضا(ع) . شهادت حضرت فاطمه یاس نبی . شهادت خورشید هشتم امامت . شهادت سپهر درخشان عالم امکان دهمین امام شیعیان امام هادی . شهادت هفتمین اختر آسمان دلدادگی . شهدت حضرت زهرا(ع) . «درفش شادی خانه رضا (ع)» . جحاب زینت زن . حاج محمود . عید فطر . عید مبعث . امام زمان(عج)* . امام صادق(ع) . بقیع... . تاثیرات دعا برای امام زمان(عج) . تشرفات محضر امام زمان عج . تصاویر افطار در حرم حضرت امام رضا(ع) . مطالب خواندنی . ماه ربیع الاول . کپی لوگو . ولادت حضرت معصومه (ص) . ولادت سه اختر تابناک ولایت و امامت . ویژه نامه عید فطر . یا فاطمه . یاری خدا . یاس نبی... . میلاد امام باقر (ع) . میلاد امام هادی (ع) . میلاد حضرت امیر المومنین (ع) و روز پدر .
» آرشیو مطالب
محمد اصفهانی
یا صاحب الزمان
شهریور 1387
تیر 1387
آذر 1386
مهر 1387
آبان 1387
دی 1387
زمستان 1387
بهار 1388
تابستان 1388
پاییز 1388
زمستان 1388
بهار 1389
تابستان 1389
تابستان 89
پاییز 89
آبان 89
مهر 89
از دست دادن فیوضات معنوی
:::چرا حضرت مهدی(عج) ظهور نمیکند؟:::
سالگرد ازدواج حضرت علی (ع)و حضرت فاطمه
ناگفته های ظهور...
مرگ نهمین خورشید
شهادت باقر آل طاها
تشرفات
حاجیان جمع اند جمله در منی
عید غدیر بر عاشقان ولایت مبارک
شبی امیر کبیر رادر خواب دیدم
روز مباهله
ماه محرم شد...
آیت الله سید علی قاضی
تشرف دو خادم در حرم امام حسین (ع)
در محضر صالحان

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
دیارعاشقان
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
منتظرظهور
خندون
هم نفس
جادوی زندگی
فانوسهای خاموش
سفیر دوستی
.: شهر عشق :.
اس ام اس جوک SMS jok
منطقه آزاد
ابـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرار
ایهاالناس بدانید گدای حسنم
رشادت
soushiyant
ویژه نامه حسبان پردیس
شاه تور
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
شخصی
شخصی
صاعقه
عطر ریحان
اصولی رایانه
متالورژی_دانلودکده ی مهندسی متالورژی(rikhtegari.ir)
چرند و پرند
Sea of Love
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
عشق نامه
مذهب عشق
اسکی روی نور
دختر ایران زمین
*غدیر چشمه هیشه جاری*
عا شقان وهواداران استقلال
صراط مبین
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
پری دریایی
چه زود دیر میشه
exchange55
پایگاه بسیج مسجد علوی گرگان
داستان زندگی من
وباگی خالی از خنده
کشکول
عاشق امام زمان
انا مجنون الحسین
عشق است و زندگی
جهان نامرئی جن
خاطرات این روزهای من
آهای یه نفر تو این جزیره تنهاست
ما می توانیم!
شرکت نمین فیلتر
یه دختر تنها
عشق بورز
آخرین منجی
مریم جون !
به عشق ارباب
حدائق ذات بهجة
بازی دل
گتاب جوان
منطقه آزاد چابهار
مقالات اختلالات رفتاری و روانی...
پسران جوان
آینده ی سبز
فانوس
دنیای واقعی
● باد صبا ●
ERFME 24
نیار یعنی آرزو
مروارید خلیج عشق
همه چی
پخش زنده و مستقیم حرم امام رضا علیه السلام
پخش زنده و مستقیم حرم امام حسین علیه السلام
پخـش زنـده و مسـتقیـم حرم حضرت اباالفضل العباس علیه
آیت االه امجد
MANIFESTER
ESPERANCE2
یاداشت های یک مادر
روان شناسی مثبت گرا
مسأله شرعی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان









» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ