حلول ماه ربیع الاول بر تمامی مسلمین
مبارک باد
این ماه همانگونه که از اسم آن پیداست بهار ماههاست؛ به جهت این که آثار رحمت خداوند در آن هویداست.
از آداب این ماه به موارد زیر اشاره می شود:
1. تمام ماه را در روز تولد پیامبر صل الله علیه و آله با تلاشهای نیکو و طاعات گرانقدر ، بزرگ داشته و با پروردگار خود در مورد این نعمت بزرگ مناجات نمائید.
2. دعا کردن در اول این ماه با دعاهایی که روایت شده است از مهم ترین اعمال این ماه می باشد.
3. از مهمترین اعمال این روز به پایان رساندن روز خود با سلام به حامیان و نگهبانان آن روز و به درگاه آنان جهت شفاعت و اصلاح حال تضرع نمودن ، می باشد.
وقایع مهم ماه ربیعالاول شامل:
1- خارج شدن پیامبر اعظم از مکه و مخفی شدن آن حضرت در غار ثور در آغاز ربیع الاول.
2- رهسپار شدن پیامبر (ص) به سوی مدینه و آغاز هجرت آن بزرگوار به آن شهر.
3- ارتحال امام حسن عسگری در سن 28 سالگی در سال 260 ه.ق
4- آغاز امامت حضرت بقیة اللَّه اعظم در نهم ربیع الاول سال 260 ه.ق
5- ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه «ام المومنین» در دهم ربیع الاول.
6- وفات عبدالمطلب در دهم ربیع الاول.
7- ورود پیامبر اعظم به مدینه در دوازدهم ربیع الاول.
8- میلاد پیامبر اکرم (ص) در سال عامالفیل در هفدهم ربیع الاول.
از اعمال عبادی در ماه ربیع الاول در روز اول آمده است:
1- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمؤمنان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیعالاول.
2- خواندن زیارت پیامبر (ص) و علی (ع) در این روز.
3.خواندن دو رکعت نماز شکر
4.زیارت امام حسین ع
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
بانوی دو عالم حضرت فاطمه معصومه علیها سلام
نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (علیها سلام) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (علیها سلام) با حضرت رضا (علیه السلام ) از یک مادر هستند.
ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام ) قرارگرفت.
در سال 200 هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (علیه السلام ) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (علیها سلام) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(علیها سلام) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (علیه السلام ) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت معصومه(علیها سلام) را نیز مسموم کردند.
به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (علیها سلام)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز 23 ربیع الاول سال 201 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.
محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال 201 هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.
آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.
بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.
پس از دفن حضرت معصومه(علیها سلام) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(علیه السلام) به سال 256 هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (علیهم اسلام). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.
شفاى فلج
مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ مرتضى حائرى (ره) نقل فرمدند: شخصى بود به نام آقا جمال، معروف به «هژبر»، که دچار پا درد سختى شده بود; به طورى که براى شرکت در مجالس، مى باید کسى او را به دوش مى گرفت و کمک مى کرد. عصر تاسوعا، آقاى هژبر به روضه اى که در مدرسه فیضیه از طرف مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى (ره) تشکیل شده بود، آمد. آقا سید على سیف (خدمتگزار مرحوم آیت الله حائرى) که نگاهش به او افتاد، به او پرخاش کرد که: سید این چه بساطى است که در آورده اى، مزاحم مردم مى شوى، اگر واقعاً سیدى، برو از بى بى شفا بگیر.
آقاى هژبر تحت تأثیر قرار گرفت و در پایان مجلس به همراه خود گفت: مرا به حرم مطهر ببر، پس از زیارت و عرض ادب، با دل شکسته، حال توجه و توسلى پیدا کرد و سپس سید را خواب ربود.
در خواب دید کسى به او مى گوید: بلند شو. گفت: نمى توانم. دوباره گفت: مى توانى، بلند شو. سپس عمارتى را به او نشان داد و گفت: این بنا از حاج سید حسین آقاست که براى ما روضه خوانى مى کند، این نامه را هم به او بده.
آقا هژبر ناگهان خود را ایستاده مى بیند که نامه اى در دست دارد و نامه را به صاحبش رساند و مى گوید: ترسیدم اگر نامه را نرسانم، درد پا بر گردد. البته کسى از مضمون نامه مطلع نشد، حتى آیت الله حائرى. ایشان فرمودند: از آن به بعد آقاى هژبر عوض شد. گویى از جهان دیگرى بود- و غالباً در حال سکوت یا ذکر خدا بود.
راستی داداش مخلصتم ای با صفا تا حالا فکر کردی که نماز خواندن چه فوایدی داره؟ ممکنه بگی یعنی شما منظورت اینه که ما بلد نیستیم ؟عرضا به حضور انورت که جسارت نکردم با وفا سوال کردم ما که ارادت داریم .
دومندش آیا به نظرت چرا لازمه که نماز بخونیم وروزی چند رکعت نماز تگری بزنیم تو رگ؟ نه جدا تا حالا فکر کردی؟خب حالااگرفکر نکرده باشی جواب این دوسئوال رو اینجا مطالعه کن :
نماز آثار روحی و معنوی زیادی دارد برخی از آنها عبارتند از :
1- نماز پناهگاهی برای ضربات شیطان است .
2- انجام نماز باعث ریزش رحمت الهی است .
3- نماز فرد پرهیزکار را به خدا نزدیک می کند .
4- انجام نماز انسان را از گناه باز می دارد .
5- خواندن نماز ( باشرایط لازم آن ) موجب بخشش خطاهای گذشته شخص می شود .
6- نماز انسان را از کبر باز می دارد .
7- نماز به نیروی اخلاص انسان می افزاید .
8- کسی که کوشش می کند نمازهایش را در اول وقت بخواند در هنگام خروج روح از بدنش هم و غم و اندوه از او دور می شود و از آتش جهنم نجات پیدا می کند .
حضرت فرمودند زیرا نماز :
1- اعتراف به پروردگار بودن خدای متعال است
2- سبب دوری از شرک ورزیدن به خداست .
3- اقرار به گناهان گذشته و تقاضای عفو وبخشش از خدا ، نسبت به آنهااست .
4- یاد اور عظمت خداوند متعال با چندین بار چهره بر زمین گذاشتن است .
5- سبب درخواست فزونی خیر در دنیا و آخرت و مداومت بر یاد خداست .
6- یک عامل بازدارنده ، از گناهان است .
حالا یک جمله دیگه" در برابر اینهمه فضل ورحمت ونعمت بیکرانی که این عشق برتر ما این معشوق عزیزونازنین ما خدای خوب مهربون و بهمون داده( از سلامتی بدن ورزق و روزی مهربان کردن پدر و مادر بهمون ودادن هزاران امکانات در دنیا به ماوتداوم لحظه به لحظه وساعت به ساعت وروز به روز نعمتهای فراوانش )آیا شایسته نیست فقط چند دقیقه فقط چند دقیقه از اینهمه ساعتها که در اختیارمون هست (برای تشکر ازبا مرام بودن خدا وعشقی که بهمون داره عاشق ودلتنگ ما است مدام دلش برا دیدنمون تنگ میشه ولک میزنه وانتظار داره بریم خدمتش وببینیمش )چند رکعت نماز بخونیم؟ نه واقعا اینطور نیست؟
آخه اون عزیز دل گفته منکه خالقتمونم عاشقتونم همه چی بهتون دادم روزی سه نوبت دروقتهای نمازهای پنجگانه بهم سربزنین آخه من دوستون دارم وقتی نمی آیین دلم تنگ میشه براتون .اونوقت ما نریم به دیدنش؟نه جدا نریم ؟دلش میشکنه ازمون گناه داره.یعنی راستی راستی به عزیز دلمون که معشوقمونه وما دوسش داریم سر نزنیم؟؟؟؟؟ میشه؟نه نمیشه.اومحبوب ما است.