پيام
+
آيتالله کاشاني: معنويت ايشان را با اين حرفها نمي توانم بيان کنم. آقاي قاضي کرامات و مقامات بالايي داشتند و اين جريان را بسياري از آقايان نقل مي کنند، که يک شب آمديم صحن ديديم آقاي قاضي ايستادند و از سرشان نوري است که مثل آفتاب تمام صحن را روشن کرده و مشغول نماز جماعت هستند.

/منم گداي فاطمه.س./
89/12/6
*جواد*
ما خوشحال شديم که ايشان بالاخره قبول کردند که نماز جماعت اقامه کنند. بعد از نماز خدمتشان رفتيم و گفتيم آقا الحمدلله. آقا خنديدند و هيچي نگفتند. بعد که با رفقا آمديم منزل آقاي قاضي، ديديم ايشان در همان منزلشان بودند و مشغول اقامه نماز!
*جواد*
مطلب زياد است. يک بار عدهاي از ايران آمدند خدمت آقا و گفتند ما از شما مطالبي مي شنويم و تقليد ميکنيم. ايشان گريه کردند و با وجود آن عظمتهايي که از ايشان گفته ميشد دستشان را بلند کردند و گفتند: «خدايا تو ميداني که من آن کسي نيستم که اينها ميگويند» و بعد فرمودند: «برويد از آسيد ابوالحسن اصفهاني تقليد کنيد».