آتش و دود چه غوغا می کرد
مادرم فاطمه (س) آوا می کرد
پشت در یاری بابا می کرد
پدرم داشت تماشا می کرد...
فاطمیه تاحکایت میشود غربت حیدر روایت میشود
فاطمیه ازجفا حاکی بود ماجــرای چادرخــاکی بود
**********
آن زمانی که خدا خلقت دنیا میکرد فاطمـــه بـود درآنـجا و تمـــاشـــــــا مـــیکرد
باوجودیکه نبی بودوعلی بود وخــدا خلقت کون و مکان خاطر زهرا(س) می کرد
**********
دلـــم به یادمدیـنــه بــهانه مى گــیرد سراغ باغ گلى راشبانه مى گیرد
چه حکمت است که چونام فاطمه آید براى گریه دل من بهانه مى گیرد
**********
ای کاش فدک اینهمه اسرار نداش ای کاش مدینه در و دیـــوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این است ای کاش در سوخته مسمارنداشت
**********
خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیـــوند جـــان اگه ماست
اگر به زلــف دراز تـــو دســت ما نرســد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
فدک آن چنان که مورخان نوشتهاند، قریه آبادی بوده، در حدود 140 کیلومتری مدینه در قسمت خیبر. این قریه در سال هفتم هجری به دست پیامبر اسلام افتاد. جریان از این قرار بود:
پیامبر(ص) پس از محاصره خیبر و درهم شکستن قدرت یهود در آن محیط، و عطوفت و مهربانی آن حضرت نسبت به چند قریه از آن آبادیها، مردم آبادی فدک حاضر شدند با پیامبر(ص) مصالحه کنند که نصف سرزمین آنها اختصاص به پیامبر(ص) داشته باشد و نصف دیگر از آن خودشان، در عین حال کشاورزی سهم پیامبر به عهده خود آنها باشد و در برابر زحماتشان مزد بگیرند. بنابراین با توجه به آیه 6 سوره حشر:
"و ما افاء اللَّه علی رسوله منهم فما اوجفتم علیه من خیل و لا رکاب، و لکن اللّه یسلط رسله علی من یشاء واللّه علی کل شیء قدیر"
این قسمت ملک پیامبر گردید و پیامبر آن گونه که میخواست در آن تصرف میکرد تا آیه 38 سوره روم "و آت ذا القربی حقه" نازل شد. پیامبر از جبرئیل پرسید منظور از این آیه چیست؟ پاسخ داد: فدک را به فاطمه ببخش تا برای او و فرزندانش مایه زندگی باشد و به جای ثروتی که خدیجه علیها السلام در راه اسلام مصرف کرده بود، قرار گیرد.
ادامه مطلب...
دلنوشته ها()
نویسنده متن فوق: » جواد ( چهارشنبه 88/2/23 :: ساعت 11:16 صبح )