»» شهادت مکتب دار اندیشه وفقاهت شارح بلند مرتبه نبوت وولایت تسلیت ب
به یاد بحر حقایق، حضرت صادق علیه السلام
زبان رساى اسلام بود و مبین شریعت مصطفى(صلی الله علیه و آله).
با سخنانى حکیمانه، منطقى استوار، علمى سرشار، برگزیده روزگار به شمار مىآمد و ...
بنده شایسته پروردگار.
در سالهاى سیاهى که ابرهاى سلطه امویان، آسمان جهان اسلام را تاریک کرده بود و در
سالهایى تیرهتر، که حکومت عباسیان، مسلمانان را به تیرگى نشانده بود.
او خورشید مدینه دین و دانش بود.
در میان این دو فصل سیاه و سرد و ابرآلود، چند صباحى که خورشید وجودش از افق مکتب و مذهب تابید، اسلام و قرآن را جان بخشید.
او آبیارى نهال حق کرد تا این بذر ایمان پا گرفت و در افق اندیشهها تابان شد.
دین به نام او زنده گشت.
درخت علم، در بوستان کلامش رویید و به برگ و بار نشست.
گلشن فضل، از چشمه دانش او سیراب شد.
کتاب فقه، با «الفباى صادقى» نگاشته گشت.
وقتى چشمه فضل و فقه و علم و کمال او مىجوشید، حسودان و عنودان؛ زبان به طعن مىگشودند و تیغ دشمنى بر مىکشیدند و پاى خصومت پیش مىگذاشتند.
ولى... کدام دانشور را مىتوان شناخت و نام برد که از گنج دانش حضرت صادق علیه السلام بهره نبرده باشد؟
و کدام معلم را مىتوان یافت که به اندازه او، تربیتیافته در مکتب عترت داشته باشد؟
حوزههاى علمیه،نقش شاگردى او رابه سر درهاى خویش نوشتهاند.
فقیهان دین مدار، خوشهچین حدیث و حکمت صادقىاند.
آن چهار هزار گوش حکمت نیوش، که از زبان این حجت خدا حدیث مىشنیدند و آن چهار هزار زبان و قلم که به گفتن و نوشتن و ثبت و نشر حقایق دین از زبان او مىپرداختند، هر کدام منشورى بودند که آن نورهاى تابان را در رواق اندیشههاى بشرى مىتاباندند و آن معارف ناب و والا را از عرش بلند «علم لدنى» حضرتش، بر فرش کتابها و دفترها فرود مىآوردند.
خوشا به حال آن چهار هزار حکمتآموز محضرش!
آنان، همچون نسیمى خوشبوى، از کوى معارف او گذشته، در پهنه قلمرو اسلام، جوهره دین را پخش مىکردند و «قال الصادق» گویان، کام تشنگان معرفت را عطرآگین مىساختند.
عصرى بود که بدعت گذاران و دین ستیزان، در قالبهاى مختلف به تحریف چهره آیین محمدى(صلی الله علیه و آله) مىپرداختند.
امام صادق علیه السلام بود که خورشیدگون مىتابید و آن اوهام و خرافات و تحریفات را مىزدود.
دلنوشته ها()
نویسنده متن فوق: » سمیه ( یکشنبه 89/7/11 :: ساعت 2:20 عصر )
»» چون کبوتر حرم
چون کبوتر حرم
محمد علیمحمدی
زیر چتر آفتاب
در حرم نشسته ام
دل به روی غصه ها
شادمانه بسته ام
ابر تیره دلم
پاره پاره می شود
آسمان قلب من
پر ستاره می شود
یک صدای آشنا
از فضای رو به رو
می رسد به گوش من
بق بقو بقو بقو
بق بقو بقو کنان
دسته کبوتران
آب و دانه می خورند
می پرند در آسمان
می شوم کبوتری
چون کبوتر حرم
دور گنبد طلا
شادمانه می پرم
ضامن آهو
افسانه شعبان نژاد
کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را
کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم
چونکه روزی مادر م می گفت تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای
پس بیا من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است
روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن
دلنوشته ها()
نویسنده متن فوق: » سمیه ( شنبه 89/7/10 :: ساعت 11:27 صبح )
»» پاسخ به شبهات مهدویت
پاسخ به شبهات مهدویت هر شب جمعه با حضور اساتید برجسته حوزه و دانشگاه به همراه دعای پر فیض کمیل در مدرسه عالی شهید مطهری واقع در میدان بهارستان برگزار می گردد.
التماس دعا
دلنوشته ها()
نویسنده متن فوق: » صاعقه ( جمعه 89/7/9 :: ساعت 10:38 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تشرف یک زائر به تشیعسلام بر مهدی فاطمه سلام الله علیهاالتماس دعای فرج در شب آرزو ها[عناوین آرشیوشده]