راز این طولانی شدن دوری و غیبت را تنها خدا میداند و زمان به سر آمدنش را امّا، برخی عبارات صادره از سوی آن امام عزیز برای مردانی خاص چون شیخ مفید(ره) حکایت از آن میکند که به قول حافظ شیرازی، «تو خود حجاب خودی».
«لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا مما تحبون»، هرگز به مقام ابرار، صاحبان بَر، نمیرسند مگر آنکه انفاق کنند آنچه را که دوستتر دارند.
پوشیده نیست که جنات نعیم یکی از هدایا و نعمات خداوند به ابرار است.
این رتبه شایستة همان مردان است که در طرفةالعینی جان شیرین را تقدیم حضرت دوست ساختند. «هر که شد کشتة او نیک سرانجام افتاد». کمیت و کیفیت خدمتگزاری هماره بستة «آگاهی و توانایی» است و کمیت و کیفیت صله و تحفة صاحب نعمت نیز در نسبت با قدرت و دارایی او نیست.
آن زمان که آزادهمردی چون حسین، جملة دارایی خود را در ظهری داغ، بیطلب مابهازاء، بر سر دست گرفت و تقدیم آستان حضرت دوست ساخت، آن شرف را یافت که به قول جناب سید محمد مهدی میرباقری، روز حسین(ع) محور ایامالله شود.
ایامالله به سه روز تفسیر شده است: «ظهور، رجعت او قیامت» و امام حسین(ع) در هر سه محورند، زیر شعار لشکریان امام زمان(ع) در روز ظهور «یالثارات الحسین» است و اولین نفر در رجعت اباعبدالله الحسین خواهند بود و در قیامت نیز، وقتی پرچم امام حسین(ع) میآید معلوم میشود، هر چه آدم به درد نخور در طرف شیطان است و همة آدمهای خوب در طرف سیّدالشهدا(ع). از همین جا از زبان اهل بیت(ع) نقل شده است که: همة ما اهل بیت کشتیهای نجاتیم ولی، سفینة الحسین اسرع، امّا کشتی حسین سریعتر است. سیر بندگان در کشتی حسین(ع) به سوی خدا سریعتر است و تجلی خدا هم به سوی او سریعتر است. چه کسی در انفاق مال و عیال و جاه و فرزند و جان، آن هم به شیوهای منحصر به فرد در طریق الیالله به پای حسین(ع) رسید؟
* دومی، پاسخ دلنشین امام محمد باقر(ع) خطاب به یکی از علاقمندان اهل بیت است که خود را شیعة امام معرفی میکرد. حضرت میپرسند: اگر مالی داشته باشی در چه طریقی خرج میکنی؟ میگوید: (مثلاً) برای خود چنین و چنان خرید میکنم و... امام میفرماید: تو از دوستداران مایی و نه از شیعیان ما. ما اگر چیزی داشته باشیم همه را به شیعیان میبخشیم.
هر یک از ما، سهمی از دارایی را در طریق امام و اهلبیت(ع) صرف میکنیم و سهم بزرگتری را برای خود نگه میداریم. اصل و محور خودمانیم و امام در حاشیه زندگی ما جای دارد. سنتهایی را به جای میآوریم آن هم به امید پاداش و استخوان سبک کردن و با هزار ترفند نیز آن سهم را کم و کمتر میکنیم.
وه که اگر دانسته شود آن مردان نیک از قبیلة ایمان و رستگاری چگونه جبران میکنند و چهسان مینوازند، به یکباره چونان حسین(ع) در طریق حق، همه دانستهها را در طریق امام حق و مبین ایثار میکردیم.
* سومی، این عبارت متکی به برهان محکم است که آیتالله جوادی آملی فرمودهاند: «انسان در عصر غیبت یا منتظر است یا گرفتار جاهلیت». در عصر غیبت قسم سوم نداریم: یا مردم منتظران راستین ظهور ولیعصر ـ ارواحنا له الفدا ـ اند یا اگر منتظر نشدند در جاهلیت به سر میبرند».
عموماً چیزی را پاس میداریم و برایش هزینه میکنیم که آن را بیشتر میشناسیم، بدان نسبت داریم و بدان دلبستهایم. میزان هزینة «جان و مال» در هر طریق، نسبت و علقة ما را به آن طریق مینماید.
گاه، هدایا و نذورات ما نیز در پیشگاه حضرات معصومین(ع) به امید دستیابی به مال بیشتر و یا دیگر خواستههای دنیایی است و نه خود حضرات.
* چهارمی، این عبارت زیبا از حضرت زینالعابدین(ع) است که فرمودند «خود را وقف ما(امام و اهل بیت)کنید».
در فاصلة میان نهم ربیعالاول، آغاز امامت و شروع غیبت کبری، حضرت تنها از طریق نواب خاص با مردم و شیعیان در تماس و ارتباط بودند و پس از آن، فصل غیبت چنان دامن گسترد که علیرغم گذار1174 سال همچنان در حسرت دیدارش روزگار را در سختی و عسرت میگذرانیم و آه سرد از نهاد برمیکشیم.
راز این طولانی شدن دوری و غیبت را تنها خدا میداند و زمان به سر آمدنش را امّا، برخی عبارات صادره از سوی آن امام عزیز برای مردانی خاص چون شیخ مفید(ره) حکایت از آن میکند که به قول حافظ شیرازی، «تو خود حجاب خودی» چنانکه فرمودهاند: «از ما دور نساخته است آنان را مگر به عهدی که با ما دارند وفا نمیکنند» و یا «مگر کردارهای آنان که به ما میرسد و برای ما ناخوشایند و دور از انتظار است».
بیآنکه واقف بر وسعت و ژرفای عمل خود باشیم، باعث طولانیتر شدن غیبت شدهایم. عمل ما فضا را تنگ و ناامن ساخته و زمینههای حضور حضرتش را از بین برده است.
مگر جز این است که جملة دارایی و نعمات آشکار و نهان، به اذن الله، در ملکیت حضرت صاحبالزّمان(ع) است؟ و همة خلایق روزی خوار او و او نیز شاهد بر آشکار و نهان ما؟
چه سهمی از همة آنچه را از سوی او دریافت میکنیم برای او، در مسیر او و به نام او هزینه میکنیم؟ چه سهمی از اوقات، اموال و دارایی و توانایی فراوانمان را؟
با این شیوه چگونه میتوان در صف ابرار درآمد، در خیل شیعیانش، در جمع منتظرانش و بالاخره زمینهسازان ظهور مقدسش؟!
آیا مجالی برای سر در جیب تفکر فرو بردن مانده است؟
پیامبر دین یهود ـ یا بنی اسراییل ـ حضرت موسی (علیه السلام) میباشد. یهود یکی از سه دین توحیدی جهان است و اسم خاص خداوند در این دین «یَهوَه» میباشد.1
عهد عتیق نامی است که مسیحیان در مقابل عهد جدید خود به کتاب یهودیان دادهاند که البته به هر دو عقیده دارند. عهد عتیق 39 کتاب دارد و از نظر موضوع به سه بخش تقسیم میشود:
1- تورات و بخش تاریخی عهد عتیق؛
2- حکمت، مناجات و شعر مانند کتاب ایوب و کتاب مزامیر؛
3- پیشگوییهای انبیا مانند کتاب یونس، کتاب زکریا و کتاب حَبَـقوق؛
کتاب مقدّس یهودیان یعنی تورات در آغاز عهد عتیق قرار دارد و هر بخش آن به نام «سفر» و هر سفر به چند باب و آیاتی چند تقسیم شده است، و تفسیری که علمای یهود بر آن نوشتهاند «تلمود» نام دارد.
یهودیان پس از نخستین ویرانی شهر قدس، همواره در انتظار یک رهبر الهی فاتح بودهاند که اقتدار و شکوه قوم خدا را به عصر درخشان داوود و سلیمان برگرداند.
آنان معتقدند نجات دهندهی آخرالزمان، مسیح (ماشِیَح) به معنای مسح شدهی خداوند است که جهان مطلوب و درخشان آینده را میسازد.
به اعتقاد همهی یهودیان، نجاتدهنده (مسیح) انسانی است همانند دیگران؛ اما برخوردار از جلوه و جبروت خدایی. او جهان را با نور خویش که جلوهای از نور خداست روشن خواهد کرد.
در زبور داوود که تحت عنوان مزامیر در عهد عتیق آمده، تقریباً در هر بخش از آن، اشاره به ظهور منجی آخرالزمان و نوید پیروزی صالحان بر شریران، و بالأخره تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب گوناگون به دینی واحد و جهان شمول دیده میشود:
«زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند، وارث زمین خواهند شد. هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود، در مکانش تأمل خواهی کرد و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد ... زیرا که بازوان شریر شکسته خواهد شد. و اما صالحان را خداوند تأیید میکند. خداوند روزهای کاملان را میداند و میراث آنها خواهد بود، تا ابدالاباد.»2
دورنمایی از جهان نوین و ظهور مسیحا که در آثار نویسندگان یهودی آمده است، بیان کنندهی این معناست که خداوند متعال در آخرالزمان جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و این روزگار پر از ظلم و جور به پایان خواهد رسید. هر چند این پیروزی در آثار یهود به رهبری مسیح با القابی مانند «فرشتهی منتخب داوود» حاصل میگردد.3
در کتاب حبقوق نبی نیز از دیگر بخشهای مجموعهی عهد عتیق آمده است:
«اگر چه تأخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد ... بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع میکند و تمامی قومها را برای خویشتن فراهم میآورد.»4
شور و التهاب انتظار موعود در تاریخ پر نشیب و فراز یهودیت موج میزند. یهودیان در طول تاریخ، هر گونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کردهاند که روزی مسیحا بیاید و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج برهاند و فرمانروای جهان گرداند. در عصر ما هم که یهودیان صهیونیست به پا خاسته و با اشغال فلسطین، در صدد برآمدهاند حقارت همیشگی قوم یهود را برافکنند، چیزی از تب و تاب انتظار موعود کاسته نشده است. درست است که اقلیتی ناچیز از یهودیان بر اثر دلبستگی شدید به امیدهای قدیم، تشکیل دولتی صهیونیستی را مخالف آرمان مسیحایی شمرده و پیوسته با آن مخالفت کردهاند، ولی اکثر یهودیان آن را با جان و دل پذیرفته و آن را رهگشای عصر مسیحا دانستهاند. هم اکنون صهیونیستهای اشغالگر فلسطین، علاوه بر دعاهای مسیحایی روزانه، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم اسراییل غاصی، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا میکنند:
«ارادهی خداوند، خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیدهدم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد.»5
ادامه مطلب...
دلنوشته ها()
نویسنده متن فوق: » صاعقه ( جمعه 89/7/9 :: ساعت 7:2 عصر )
تشرفی در مسجد کوفه
صـالـح عـادل , سـیـد مرتضى نجفى (ره), که از صلحاء نجف اشرف بود و شیخ الفقهاء,شیخ جعفر نجفى را درک کرده و در نزد علماء به صلاح معروف بود, فرمود: در مـسـجـد کـوفـه با جمعى که در میان آنها یکى از علماء مبرز و بزرگ بود, حضورداشتیم وقت مغرب شد.
براى اداى نماز جماعت با آن عالم بزرگ , در فکر مقدمات نماز افتادم .
آن وقتها میان موضع تنور در وسط مسجد کوفه , مقدار اندکى آب بود که از مجراى قناتى مخروبه مـى آمـد و راه تـنگى داشت که گنجایش بیش از یک نفر را نداشت .
به آن جا رفتم که وضو بگیرم وقـتـى خـواسـتـم پـایـین بروم شخص جلیلى را به هیات اعراب دیدم که کنار آب نشسته و وضو مى گیرد, اما در نهایت طمانینه و وقار نشسته بود.
من براى رسیدن به نماز جماعت عجله داشتم کـمـى توقف کردم , ولى وقتى دیدم که او به همان آرامش نشسته و نداى اقامه نماز هم بلند شده اسـت بـه خـاطـر آن کـه عـجـله کند, به او گفتم : مثل این که قصد ندارى با شیخ نماز جماعت بخوانى ؟ فرمودند: نه , زیرا او شیخ دخنى (ارزنى) است .
منظورش را از این جمله نفهمیدم و صبر کردم تا فارغ شد و رفت .
من هم رفتم ووضو گرفتم و با شیخ نماز خواندم .
بعد از نماز و متفرق شدن مردم, جریان را براى شیخ نقل کردم .
نـاگـاه دیـدم حالش دگرگون و رنگش متغیر شد و در فکر فرو رفت بعد به من گفت :حضرت حـجـت (ع) را دیـده اى , ولـى ایشان را نشناخته اى .
آن حضرت از چیزى که جز خداى تعالى کس دیگرى بر آن مطلع نبود, خبر دادند.
بدان که من امسال در رحبه ارزن کاشته بودم ( رحبه موضعى در غـرب دریاى نجف است که به خاطر رعایت نکردن بادیه نشینان معمولا محل ترس است ) وقتى ایـسـتـادم و نماز را شروع کردم به فکر آن زراعت افتادم و غصه آنها مرا از حالت نماز واداشت , لذا حضرت از وضع من خبر دادند.
منبع: کمال الدین، ج 2, ص 107
امام عصر(عج):یرای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که آن موجب فرج شما خواهد بود.
امسال سال فرج است اگر بخواهیم...